۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

هرچه باتون زدی خوردم ...

هرچه باتون زدی خوردم. الان دیگر نباید زنده باشم. یک نگاهی بکن, ببین اگر هنوز دارم نفس می کشم یک چاقو فرو کن توی حلقم. آن گنده اش را بردار. در عوض به خواهرم کاری نداشته باش. می بوسمت هم وطن
 

هیچ نظری موجود نیست: