امروز 12 مرداد ساعت 18
تنفیذ میرحسین موسوی توسط مردم در سراسر کشور / در تهران از ونک تا ولیعصر
امروز 12 مرداد ساعت 18
تنفیذ میرحسین موسوی توسط مردم در سراسر کشور / در تهران از ونک تا ولیعصر
دولتهای كودتايی عمر كوتاهی دارند
امروز «روز نکبت» است؛ روزی که خامنه اي بر تقلب صورت گرفته در انتخابات و کودتای پس از آن صحه میگذارد و با انتصاب یک متقلب کودتاچی بیکفایت به عنوان رئیس دولت، تمامقد در مقابل یک ملت میایستد و هر تردیدی را در خصوص سلب عدالت از خودش برطرف میسازد. جا دارد امروز به تاریخ مراجعه کنیم و ببینیم سرنوشت دولتهای برآمده از کودتا در ایران چه بوده، تا بدانیم که کار این دولت به کجا خواهد رسید.
پیش از این در نوشتاری با عنوان «چرا به دولت دهم، دولت کودتا میگوییم؟» کوشیدیم به عنوان مقدمهای بر بحث حاضر، نشان دهیم که به چه اعتباری باید دولت دهم را دولت کودتا نامید. در بخش حاضر بر آنیم که با بازخوانی کوتاه و مختصری از عملکرد و خط سیر دو دولت کودتایی دیگر در تاریخ معاصر ایران (دولت برآمده از کودتای 1299 و دولت برآمده از کودتای 28 مرداد 1332) به ترسیم خط سیر احتمالی دولت کودتايی احمدینژاد بپردازیم.
کودتای کابینه سیاه
چنانکه پیش از این اشاره شد، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ کودتایی نظامی بود که توسط سیدضیاءالدین طباطبايی (رجل سیاسی و موسس روزنامه حامی انگلستان بهنام رعد) و کلنل رضا خان میرپنج (كه بعدها «رضاشاه پهلوی» نام گرفت) اجرا شد که زمینه را برای تشکیل سلسله پهلوی فراهم آورد. در نتیجه مذاکرات و هماهنگیهای به عمل آمده بین سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان، در روز سوم اسفند، قوای قزاق وارد تهران شدند و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. نزدیک به صد تن از فعالان سیاسی و رجل سرشناس بازداشت و زندانی شدند. احمدشاه و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرحآباد گریختند و سپهدار رشتی (نخستوزیر) به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شد. مجموعه رویدادهای قابل توجه پیش و پس از این کودتا به طور خلاصه به این شرح هستند:
«...چند نفر اشراف و اعیان که زمام مهار مملکت را به ارث در دست گرفته بودند مانند زالو، خون مردم و ملت را مکیده، ضجهی وی را بلند میساختند و حیات سیاسی و اجتماعی وطن ما را به درجهای فاسد و تباه نمودند که حتی وطنپرستترین عناصر، معتقدترین اشخاص به زنده بودن روح ملک و ملت، امید خود را از دست داده، کشور ایران را در میان خاک و خاکستر سرنگون میدیدند. پژمردگی و افسردگی و بالاخره نزدیک شدن آخرین لحظات اندیشهآور ادامه وضعیات را غیر ممکن میساخت که موقع رسید این وضعیات خاتمه یابد. موقع رسید که عمر حکومت این طبقه سپری گردد، مسببین فلاکت و پریشانی ایران که باز هم دست نالایق خویش را از عمارت فروریختهی ایران نمیکشیدند، به حساب دعوت شوند. بالاخره روز واژگون شدن و انتقام فرا رسید. در این روز تاریخی و هولناک است که ارادهی نیرومند اعلیحضرت اقدس شاهنشاه (رضاخان) زمام امور را در دست من جای میدهد، مرا روی کار میآورد... لازم است عمارت متزلزل و لرزانی که مفتخواران در آن آشیانه نهادهاند، سرنگون گردد. لازم است اداراتی که تاسیس آنها برای اسراف و تبذیر مال و پولی است که با قطرات عرق توده ملت تحصیل شده، یا بالاتر و بدتر از همه به قیمت شرافت و استقلال ایران از اجانب قرض گرفته شده است از بین برود و به جای آن بنیان محکمی استوار گردد که وظیفه خدمت به مملکت را از عهده برآید... لازم است بنیان عدلیهی ما که مرکز فجایع و جنایات است، واژگون و معدوم گشته و بر روی خرابههای آن، یک عدالتخانهی حقیقی که ارکانش مبنی بر عدل و نصفت باشد بنا گردد، زیرا فقط چنین عدالخانهای میتواند شالودهی یک حکومت ملی باشد. لازم است قیمت زحمت و مشقت کارگران و دهقانان سنجیده گشته و دورهی فلاکت و بدبختی آنان خاتمه یابد. برای حصول این مقصود، اولین اقدامی که باید به عمل آید، تقسیم خالصهجات و اراضی دولتی، مابین دهقانان و همینطور وضع قوانین که زارع را از املاک اربابی بیشتر بهرهمند سازد...» (2)
اظهارنظرهای اینچنینی از سوی رضاخان سبب خوشباوری بخشی از مردم و سیاستمداران و حتی دولت لنین در مورد ماهیت واقعی دولت کودتا شد. به تصور آنها، رضاخان عنصری ملی و مستقل محسوب میشد که قصد داشت ایران را به سمت یک جمهوری مدرن سوق دهد.
عمر کابینه سیاه سید ضیاءالدین حاصل از کودتای اسفند 1299 به پنج ماه هم نرسید و در ۴ خرداد ۱۳۰۰ در اثر اختلاف نظر با رضاخان، حکم عزل وی از سوی احمدشاه صادر گردید و قوامالسلطنه جایگزین وی شد. از این تاریخ، تا پایان سقوط سلسله قاجار، چندین مرتبه کابینههای جدید شکل گرفتند که فصل مشترک همه آنها حضور رضاخان به عنوان وزیر جنگ بود.
روزهای پس از کودتای 28 مرداد
اقداماتی که منابع مختلف تاریخی متفقاً بر اِعمال آنها از سوی دولت کودتای فضلالله زاهدی مهر تایید نهادهاند، مشتمل بر موارد زیر است:
با این حال دولت کودتای زاهدی هم زمان زیادی دوام نیاورد و در کمتر از دو سال از عرصهی سیاسی کشور برچیده شد، سرنوشت رئیس دولت کودتا نیز بسیار عبرت آموز است:
«افزايش اقتدار زاهدي كه از حمايت آمريكا نيز برخوردار بود، شاه را نگران كرد. در نتيجه، شاه پس از سفري به آمريكا ـ اسفند 1333 ـ توانست موافقت آيزنهاور ـ رييس جمهور آمريكا ـ را براي تغيير دولت در ايران جلب كند. از اين رو در فروردين 1334 با اشاره شاه، امير اسدالله علم، زاهدي را براي استعفا تحت فشار گذاشت. زاهدي ابتدا اصرار علم را جدي نگرفت، اما هنگامي كه اردشير زاهدي، پسرش، پيغام سفير آمريكا در تهران مبني بر ضرورت كنارهگيری از نخستوزيري را نزد او آورد، تسليم شد و پس از 20 ماه، در ۱۶ فروردين 1334 از كار كناره گرفت. زاهدي سپس رهسپار ژنو شد و رياست دفتر نمايندگي دايمي ايران در مقر اروپايي سازمان ملل را برعهده گرفت. زاهدي تا پايان عمر خود، به جز يك هفته كه آن هم براي شركت در مراسم ازدواج پسرش با شهناز پهلوي، 1336 ش، به تهران آمد، حتی اجازه ورود به كشور را نداشت. فضلالله زاهدی سرانجام در شهریور 1342 در ژنو درگذشت و جنازهاش هرگز به ایران باز نگشت.» (3)
کودتاچیان جدید به کجا خواهند رفت؟
اکنون با بررسی تاریخی اجمالی فوق سوال این است که بر مبنای مدل تطبیقی ـ مقایسهای، چه خط سیر احتمالیای میتوان برای دولت کودتایي احمدینژاد ترسیم کرد؟ نخست لازم است بر این مساله تاکید شود که رویدادهای تاریخی، منفرد و منحصر به فرد هستند و از این حیث، یکایک رویدادهای تاریخی دارای زمینه و بستر تولد، هویت و خط سیر ویژه خود هستند. با این حال وجود برخی عناصر مشترک میان رویدادهای تاریخی میتواند در ترسیم خط سیر احتمالی دولت فعلی کمککار باشد. پیش از اینکه به مقایسه سه کودتای تاریخ معاصر از حیث عناصر مشترک بپردازیم، لازم است برخی از ویژگیهایی که میان کودتای خرداد 88 با دو کودتای قبلی تفاوت و تمایز جدی ایجاد میکند، را فهرستوار برشماریم تا در هنگام مقایسه نشان دهیم که چگونه این عناصر تمایزبخش ممکن است به سیری متفاوت از دو کودتای قبلی بینجامد. شرایط زمینهای ویژه در کودتای خرداد 1388 به این شرح هستند:
1. گسترش ارتباطات مجازی: یکی از مهمترین چالشهای کودتاگران فعلی، گسترش ارتباطات افراد جامعه است. کوچکترین اقدام سرکوبگرانه کودتاگران با بازتاب گسترده در بخش وسیعی از جامعه ایران (به ویژه طبقه متوسط شهری) همراه است. چنین سطح و گسترهای از ارتباطات در هیچیک از دورههای قبلی در تاریخ معاصر ایران که وقوع کودتا در آنها امکان پذیر شده، وجود نداشته است. از این حیث کودتاگران به دشواری میتوانند از جریان آزاد آگاهیها جلوگیری کنند.
2. شرایط جامعه: هر دو کودتای قبلی در تاریخ معاصر ایران در دوره فترت جامعه ایران و نیروهای سیاسی رخ داد. کودتای اسفند 1299 در شرایطی رخ داد که جامعه فاقد حکومت مرکزی بوده و آشوب و ناآرامی در نقاط مختلف کشور، حاکم بود. چنین شرایطی، عرصه جامعه را مستعد پذیرش یک دولت مرکزی قوی ـ ولو از نوع کودتاگر ـ میکرد. در جریان کودتای 28 مرداد نیز فرسایش و رویارویی نیروهای سیاسی به نوعی دیگر موجب سست شدن انسجام سیاسی شده بود. این در حالی است که در خردادماه 1388، شور و نشاط و پویایی سراسر جامعه ایران را فرا گرفته و جامعه نه تنها در شرایط فترت به سر نمیبرد که برعکس بخش وسیعی از جامعه به جای آنکه خواهان سکون و ایستایی باشد، خواهان تحول بود. از این رو، دولت کودتا هیچ زمینهای برای مقبولیت عام ندارد.
3. وضعیت نیروهای سیاسی: کیفیت نیروهای سیاسی مخالف کودتا در خردادماه 1388 با دو کودتای قبلی کاملاً متفاوت است. در میان مخالفان کودتا احزاب و چهرههای برجسته سیاسی نظیر سیدمحمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دیده میشوند که در زمره نیروهای ریشهدار در ساختار نظام جمهوری اسلامی هستند. در بیش از نیمی از دوران جمهوری اسلامی، کسانی در راس مهمترین نهاد اجرایی حاکمیت (دولت) بودهاند که اکنون در صف مخالفان کودتا هستند. همچنین اکثریت پارلمان جمهوری اسلامی در حدود ربع دوران حیات نظام در اختیار نیروهای مخالف کودتا بوده است. هم اکنون نیز کسی که در راس مجلس خبرگان رهبری که حساسترین نهاد انتخابی کشور است قرار دارد، در صف مخالفان است. بدین ترتیب، آرایش نیروهای سیاسی مخالف کودتا، به گونهای نیست که کودتاگران بتوانند به سادگی اردوگاه مخالفان خود را در هم شکنند.
4. مواضع مرجعیت و روحانیت: یک اصل اساسی در فقه سنتی قائل بر این است که «حکومت جائر از فتنه مدام بهتر است». بر مبنای همین اصل فقهی بوده که بسیاری از فقیهان و روحانیان بلندپایه، پس از وقوع کودتاهای قبلی در تاریخ معاصر ایران، به تایید دولت کوتا پرداختهاند. در حالی که در جریان کودتای 28 مرداد، مرجع تقلید واحد شیعه ـ آیتالله بروجردی ـ بعد از وقوع كودتا و پس از بازگشت شاه برای وی پیام تبریک فرستاد، در شرایط امروز، بزرگترین فقیه و مجتهد زنده در ایران (آیت الله منتظری) در زمره منتقدان و مخالفان جدی کودتاست. مراجع و روحانیان برجسته دیگری نظیر آیتالله صانعی، آیتالله بیات زنجانی، آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله طاهری اصفهانی، آیت الله دستغیب شیرازی و ... به شدت از اقدامات کودتاچیان انتقاد کردهاند. برآیند نظرات حوزه علمیه قم نیز اگر رد دولت کودتا نباشد، بیشک در راستای تایید آن نیست. بدین ترتیب، مواضع روحانیت و مرجعیت نیز در شرایط فعلی، نسبت به دو کودتای قبلی در تاریخ معاصر کاملاً متفاوت است.
5. پیچیدگی و ریشه دواندن جریان حامی کودتا: کودتای اخیر صرفاً محصول اقدام جریان سیاسی روی صحنه (احمدی نژاد و حلقه اردبیل) نیست. این کودتا از سوی مراکز قدرت اقتصادی و نظامی پشتیبانی میشود. جریان اقتصادی و نظامی حامی کودتا، بر خلاف جریان سیاسی و روی صحنه کودتا، بسیار پیچیده بوده و در شریانهای اقتصادی کشور ریشه دوانده است. از این حیث، کودتای فعلی دارای ریشههای درونی مستحکمی است که به پول و اسلحه مجهز است؛ در حالی که در دو کودتای قبلی تاریخ معاصر، کودتاچیان فاقد چنین طبقه حامل نظامی ـ اقتصادیای بودند.
با مقدمه فوق که در واقع نقاط تمایز کودتای اخیر با دو نمونه قبلی خود در تاریخ معاصر است، به بحث پایانی خود که تشریح اشتراکات سه کودتا و خط سیر احتمالی دولت کودتاست، میپردازیم:
1. بازداشت، زندانی کردن و تبعید مخالفان سیاسی، عنصر مشترکی است که در هر سه کودتای تاریخ معاصر ایران به روشنی دیده میشود. با این حال در حالی که بازداشتها در کودتای 1299 در نهایت با آزادی بازداشتشدگان ختم شد و حتی مخالفانی نظیر مرحوم مدرس با بازگشت به عرصه سیاسی کماکان به مواجهه با اقدامات کودتاگران ادامه دادند، در کودتای 28 مرداد، اعدام و تبعید، سرنوشت برخی چهرههای برجسته مخالفان کودتا را رقم زد. در کودتای خرداد 88 نیز با حجم گستردهای از بازداشتها روبرو بودهایم؛ با این حال این بازداشتها از این حیث با دو کودتای قبلی متفاوت است که در سطح رهبران سیاسی مخالف کوتا نتوانسته است رسوخ یابد و گریبان سطح بعدی نیروهای سیاسی را گرفته است. آنچه مسلم است اتفاقات ناگواری نظیر تبعید یا اعدام نیروهای مخالف زمینهای برای بروز ندارند، اما دور از ذهن نیست که تا زمان بر سر کار بودن دولت کودتا و با مقاومت نیروهای مخالف، هر از چند گاهی به بهانههای مختلف، بخشی از نیروهای سیاسی کشور با بازداشت و زندانی شدن مواجه گردند.
2. سرکوب هستههای مقاومت اجتماعی و سیاسی به ویژه جنبشهای اجتماعی، اقدامی مسبوق به سابقه از سوی کودتاگران است. 16 آذر 1332، در واقع دنباله کودتای 28 مرداد بود و هدف از آن سرکوب نیروی مزاحمی به نام دانشگاه از سوی کودتاگران بود. بیشک با آغاز مجدد فعالیت دانشگاهها در مهرماه شاهد بروز اعتراضات دانشجویی گسترده در سطح کشور خواهیم بود، به ویژه اینکه جنبش دانشجویی در ماههای اخیر شهیدان زیادی به خود دیده است. بنابراین دور از انتظار نیست که کودتاگران برای جلوگیری از گسترش اعتراضات و سرایت آن به سطح جامعه، دست به سرکوب وحشیانه در عرصه دانشگاه بزنند. با این کار یکی از هستههای مقاومت مقابل کودتاگران تاحدودی خاموش خواهد شد؛ اما چنانکه اشاره شد، با توجه به ویژگیهای متفاوت این کودتا، امکان حذف هسته مقاومت دانشگاهی وجود ندارد. سرکوب جنبش دانشجویی در سال 1332 موجب نابودی آن نشد، بلکه بسیاری از نیروهای دانشجویی را به سمت و سوی فعالیت منظم تشکیلاتی و بعضاً زیرزمینی سوق داد و در نهایت دانشگاه را به میدانی برای عضوگیری سازمانهای مبارز مسلحانه بدل کرد. در شرایط فعلی، هرچند توجه به مبارزه مسلحانه به عنوان راهکاری نهایی، طرفداری در میان دانشجویان ندارد، اما جنبش دانشجویی به شدت مستعد سوق یافتن به سمت فعالیتهای تشکیلاتی مخفیانه و نیمه علنی است. بدین ترتیب، سازمانیابی جدیدی در جنبش دانشجویی محتمل به نظر میرسد.
3. چوب حراج زدن بر منافع ملی و امتیازدهی به کشورهای خارجی در ازای جبران مشروعیت داخلی و مردمی دولت، عناصری مشترک از سوی دولتهای کودتایی پیشین بوده است. رضا خان که با حمایت مستقیم دولت انگلیس دست به کودتا زده بود و قرارداد نفتی 1919 را مجدداً به انگلیسیها بازگرداند، پس از مدتی به سوی آلمانها متمایل شد و به شکل دیگری به امتیازدهی به کشورهای خارجی پرداخت و در نهایت دیدیم که در جریان جنگ جهانی، چگونه استقلال و تمامیت ارضی کشور را در معرض دوپارگی و انحلال کامل قرار داد. دولت کودتای سپهبد زاهدی نیز با دخالت مستقیم آمریکا و انگلیس به قدرت رسید و کنسرسیوم نفتی هدیه کودتاچیان به کشورهای خارجی برای جبران بود. بر مبنای همین سوابق سیاه دولتهای کودتاگر است که سران مخالف کودتا به ویژه مهندس موسوی بارها در هفتههای اخیر نسبت به امتیازدهی به بیگانگان از سوی دولت کودتا هشدار دادهاند. معاملات دولت کودتا با چین و روسیه در بخش نخست این نوشتار مورد اشاره قرار گرفت؛ اکنون باید تاکید کرد که حسب سابقه دولتهای کودتا، بیشک شاهد ارائه امتیازات جدیدی به کشورهای خارجی از روسیه و چین گرفته تا آمریکا خواهیم بود.
4. عمر کوتاه، پایان ناخوش و بدنامی دولتهای کودتا، عنصر مشترک هر دو کودتای قبلی تاریخ معاصر ایران بوده است. سید ضیاء ـ رئیس کابینه سیاه ـ پس از عزل از مقام خود در کمتر از چند ماه، تقریباً از عرصه سیاسی کشور ناپدید شد. زاهدی ـ رئیس دولت کودتای 28 مرداد ـ نیز به چنان وضعی گرفتار شد که برای همیشه مجبور به ترک ایران شد. حافظه تاریخی ایرانیان هرگز از دولتهای کودتاچی به نیکی یاد نمیکند. هرچند به دلایل پیشگفته، جریانهای اقتصادی و نظامی پشت سر و حامی کودتا، کماکان به فعالیت خود ادامه خواهند داد، اما دور از ذهن نیست که جریان سیاسی بیریشه کنونی که دست به کودتا زده است، دیر یا زود از عرصه سیاسی کشور حذف گردد.
مسائل فوق تنها معدودی از عناصر متمایز و مشترک سه کودتای تاریخ معاصر ایران است. بیشک مشابهتها و تفاوتهای دیگری نیز بین این سه رویداد تاریخ معاصر وجود دارد که از نگاه نگارنده دور ماندهاند. هیچ بعید نیست که دولت کودتا بتواند با تداوم سرکوب و ایجاد خفقان و ناامیدی در جامعه، آرامشی مردابگونه برای حیات خود بیابد؛ چه بسا که شرایطی به غایت دشوارتر و مخوفتر از بیست و پنج سال پس از کودتای 28 مرداد برای مبارزان راه آزادی رقم بخورد. این مسالهای است که از سوی رهبران مخالفان کودتا نیز مورد تاکید قرار گرفته و دادن هزینه به عنوان جزئی گریزناپذیر از سوی تحولخواهان عنوان شده است. همه این تمایزات و اشتراکات البته رو به سوی یک سنت مستمر تاریخی دارند: باطل ماندنی نیست؛ همچنان که کف روی آب میرود، باطل نیز به مانند کف متولد میشود و اندکی بعد نابود میشود...
پی نوشت:
1. کمانگر، آرش؛ برگی از تاریخ: به انگیزه سالگرد کودتای 1299؛ وب سایت راه کارگر.
2. شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی، ج2، ص1812 (به نقل از وب سایت آینده نیوز: رضاخان چگونه دیکتاتور شد؟)
3. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي؛ ج دوم. فردوست ميگويد: «زاهدي پس از بركناري تا 1337 در ژنو ماند. سپس پيرو بعضي وعدههاي طرفدارانش براي صعود مجدد در مناصب دولتي به تهران آمد. اما مخالفت شاه با واگذاري اختيارات بيشتر به وي سبب بازگشت مجدد او به ژنو شد.»
بر گرفته از: کبک آگاه است
استمداد از جامعه جهانی به مقصود متوقف ساختن جنایات جمهوری اسلامی ایران
و تعقیب عاملین آن(شکواییه رسمی)
هم وطنان گرامی، دولت کانادا پذیرفته است شکواییه مردم ایران را خطاب به
مجامع بین المللی به شورای امنیت سازمان ملل ببرد، برای این امر به
000′60 امضا نیازمندیم، لطفاً نهایت همکاری را در پخش و جمع آوری امضا
بنمایید. تا کنون ۳۲۰۰۷ امضا جمع آوری شده است.
وقوع این امر گام بسیار مهمیست در جهت فشار جهانی بر دولت ایران برای
توقف کشتارها و خشونت علیه مردم ایران.
برای امضا شکواییه لطفاً بر روی لینک کلیک کنید
تاریخ | قرائت کننده حکم | رئیسجمهور / دوره |
۶۰.۷.۱۷ | سیداحمد خمینی | خامنهای/ اول |
64.6.13 | سیداحمد خمینی | خامنهای/ دوم |
68.5.12 | سیداحمد خمینی | هاشمیرفسنجانی/ اول |
72.5.12 | سیداحمد خمینی | هاشمیرفسنجانی/ دوم |
76.5.12 | هاشمیرفسنجانی | سیدمحمد خاتمی/ اول |
80.5.11 | هاشمیرفسنجانی | سیدمحمد خاتمی/ دوم |
84.5.12 | سیدمحمد خاتمی | محمود احمدینژاد(ا.ن.)/ اول |
88.5.12 | خامنه ای! بود | محمود احمدینژاد(ا.ن.)/ دوم |
مطالبات رهبر انقلاب از هاشمیرفسنجانی | مطالبات رهبر انقلاب از خاتمی | مطالبات رهبر انقلاب از احمدینژاد |
حفظ روحیه انقلابی در مردم | امیدواری به آینده | توجه به مسئله عدالت |
حفظ جهتگیریها، صلابت و چهره باعظمت و هیبت انقلاب | احساس قدرت و مسئولیت | دفاع از حقوق سیاسی و اقتصادی ملت |
سازندگی کشور و ایجاد رفاه عمومی | تلاش جهت برآورده کردن نیازهای ملت به خصوص قشرهای مستضعف | حفظ احساس خدمتگذاری به مردم در همه حالات |
تامین عدالت اجتماعی | تلاش جهت ریشه کنی فقر و بیعدالتی | پایبندی بر تعهد خویش |
تامین امنیت عمومی | تلاش برای اجرای احکام الهی و حفظ ایمان مردم | ثبات در صراط مستقیم |
رعایت طبقات ضعیف و محروم | خود را کمربسته دین خدا، مجری قوانین و متعهد به قانون اساسی دانستن | ایستادگی در برابر مستکبران و زورگویان |
توجه به روحیات و خلقیات حسنه اسلامی | شروع به کار دولت بدون وقفه با جدیت کامل | توکل بر خدای قادر |
تلاش برای رفع مشکلات و تحقق آرمان های انقلاب | پرداختن به مسائل اقتصادی و معیشت و در رأس آن مسئله اشتغال | اغتنام فرصت زودگذر |
مجاهدت برای تحقق حاکمیت کامل قرآن | توجه به فرهنگ عمومی کشور | اخلاص در عمل |
عمل به شریعت | مبارزه با فساد | بهکارگیری همه توان خود و بهرهگیری از ظرفیت عظیم انسانی کشور در راه دستیابی به اهداف والایی که اعلام کردهاند |
کوشش برای ریشهکن کردن فقر و محرومیت | حرکت در صراط مستقیم | |
مهربانی با بندگان خدا و حسن سلوک در ارتباط با مردم خصوصاً قشر ضعیف | دفاع از مظلومان و مستضعفان و ایستادگی در برابر دشمنان | |
رعایت عزت، عظمت اسلام و استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در روابط خارجی | مجاهدت در راه استقرار عدالت اجتماعی | |
آمادگی برای نفس کار و عمل | سپری کردن لحظه لحظه وقت خود و همکاران به خدمت و تلاش مخلصانه | |
آمادگی و استعداد و تعهد برای انجام کار | تلاش برای ارتقای معرفت و معنویت و قدردانی از ملت | |
بیاعتنایی به زخارف دنیا | گرامی شمردن ارزشهای والای دین و انقلاب |
بر گرفته از: کبک آگاه است
خبرنامه امیرکبیر: بهزاد مهاجر، از دستگیرشدگانی که در تجمع روز 25 خرداد بازداشت شده بود، به شهادت رسیده است.خانواده وی پس از 46 روز بی خبری روز گذشته جسد وی را در سردخانه کهریزک شناسایی کردند.
بهزاد مهاجر 47 سال داشته و طی این مدت اقوام او به دنبال نشانی بهزاد به دادگاه انقلاب، زندان اوین و مراکز قضایی مراجعه کردند، اما مسئولین از ارائه پاسخ مشخص به آنها خودداری می کردند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر روز گذشته و پس از 47 روز آزار و اذیت این خانواده، جسد بهزاد مهاجر به خواهر وی نشان داده شده است.
خانواده مهاجر تأکید کردند جسد بهزاد روز 31 خردادماه تحویل پزشکی قانونی شده است اما تا دیروز شنبه در خصوص کشته شدن فرزندشان خبری به این خانواده سرگردان داده نمی شده است.
به نظر می رسد وی بر اثر اصبت گلوله در سینه اش درگذشته است.
جسد وی صبح دیروز به خانواده اش تحویل داد
رسانهی (به تعبیر مهندس موسوی) «ضد ملی» از صبح امروز به طور مرتب از اعتراض گستردهی فلسطینیان خبر میدهد به اینکه «اسرائیل جنازهی شهدای ما را تحویل نمیدهد و نمیگذارد با آداب خودمان آنها را دفن کنیم و برایشان مراسم بگیریم.» این خبرها، داغ خانوادههای شهدای جنبش سبز را تازه کرده است.
به گزارش «موج سبز آزادی» شبکه خبر صداوسیما از صبح امروز در تمام بخشهای خبری، مصاحبههایی را با مادران و پدران فلسطینی پخش میکند که داغ خانوادههای شهدای جنبش سبز در ایران را تازه میکند.
فلسطینیان میگویند: اسرائیل فرزندان ما را میکشد و حتی جنازهها را هم تحویل نمیدهد تا آداب مذهبی خود را برگزار کنیم. خانوادههای شهدا در ایران نیز از خود میپرسند: چرا خبر از اسرائیل؟ مگر در ایران خودمان با ما همین کار را نمیکنند؟
طبق خبر رسمی صداوسیما، «اجساد شهداي فلسطيني در قبرستان شماره ها در بازداشت بسر مي برند.» باز خوش به حال آنها که میدانند اجساد شهدایشان کجاست؛ خانوادههای شهدای ایران چه بگویند؟
در همین حال واحد مرکزی خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی امروز گزارش داد که اسرائیل در یک ماه گذشته بیش از 500 فلسطینی را بازداشت کرده است. دولت ایران اما جلوتر است، چون در یک ماه و نیم گذشته حداقل سه هزار نفر بازداشت شدهاند.
یا خبرگزاریهای حکومتی از ممانعت اسرائیل از انجام شعائر دینی و برپایی نماز جماعت توسط فلسطینیان مینویسند، و اعضای نهضت آزادی به خاطر میآورند که سال گذشته، وقتی آنها خواستند نماز عید فطر را به طور مجزا برخورد کنند، چه برخوردی با آنها شد.
روز قدس دور نیست. روز قدس، فقط روز فلسطین نیست، روز نفی تمام اشکال خشونت در هرجای جهان است؛ از جمله در ایران
سایت جهان نیوز که به محافل کودتاچی نزدیک است، با انتشار خبری که تنها چند دقیقه در صفحه اول سایت ماند و سپس به سرعت حذف شد، ضمن اذعان به اینکه اعترافات دیروز اصلاحطلبان افکار عمومی را قانع نکرده، از «دفاع جانانه و بعضا تئاتر گونه برخی از متهمان از انقلاب و ارزشهای آن» به عنوان یکی از نشانههای بازی خوردن اعتراف گیران یاد کرد و خواستار ذکر جزئیات بیشتر شد تا افکار عمومی چنین اعترافاتی را جدی بگیرند.
متن نوشتهی جهان نیوز را بیهیچ کم و کاستی بخوانید:
دیروز اولین جلسه دادگاه علنی متهمان به اغتشاش در کشور برگزار شد و اظهارات و اعترافات ابطحی و عطریان فر بازتابهای گسترده ای در داخل و خارج از کشور به همراه داشته است .
به گزارش جهان ،اگرچه تلاش های گسترده ای پیش از این آغاز شده بود که از اهمیت اعترافات و وجاهت قانونی آن بکاهند اما اعترافات تکان دهنده و صریح ابطحی و عطریان فر دستپاچگی ها و اضطراب های فراوانی را برای یک طیف سیاسی به همراه داشت و سکوتی معنادار را در آنها پدید آورد.
بی تردید پخش اعترافات و اظهارات متهمان به جهت تنویر افکار عمومی و اطلاع رسانی شفاف در جامعه مقوله ای در خور توجه و قابل تقدیر است اما در خصوص دادگاه دیروز چند ملاحظه جدی وجود دارد.
نکته اول ؛ این اعترافات پاسخ قانع کننده ای به سوالات افکار عمومی نبود به دلیل اینکه در ان هیچگونه اشاره ای به نقش افراد در انقلاب و براندازی نرم ان گونه که انتظار می رفت نشد . مردم انتظار داشتند اعتراف کنندگان به تاکتیک های براندازی در جلسه اشاره صریح و روشنی داشته باشند .البته این انتظار، انتظاری منطقی است. اخباری که یک ماه گذشته به وسیله نهادهای امنیتی منتشر و کیفر خواستی که در ابتدای دادگاه توسط دادستان قرائت شده بود این انتظار را پدید آورده بود که گوشه هایی از رفتار خارج از چارچوب انقلاب جریان اصلاح طلبان افشا شود.
این انتظار وجود دارد در جلسات بعدی دادگاه حلقه های اصلی جریان برانداز در جبهه اصلاحات با جزئیات و اسناد بیشتر افشا شود . طبیعی است حضور گروههای نفاق و جریانات وابسته به سازمانهای جاسوسی و امنیتی خارجی نمی تواند بعنوان مهره های اصلی کودتای مخملی معرفی شوند. بدون شک حضور ا ین گروه جریانات با اتصال به محافل افراطی دوم خرداد و اصلاح طلبان صورت گرفته است بنابراین انتظار این است تا مهره های اصلی شناسایی و به صورت کامل به مردم معرفی شوند.
نکته دوم ؛تجربه تاریخی برخوردهای امنیتی با فعالان سیاسی حاکی از این امر است که این افراد در اکثر موارد پس از اعتراف و آزادی از زندان همان روال سابق خود را ادامه می دهند و این اعترافات تاثیری در اطلاح رفتار پیشین آنها نداشته است. نمونه هایی چون عبدی، سحابی، جهان بنگلو از ذهن افکار عمومی پاک نشده است.لذا مردم انتظار دارند ضمامت لازم در تکرار رفتارهای گذشته از این متهمان اخد گردد تا در صورت تکرار برخورد موثر و جدی تر در پیش گرفته شود.
نکته سوم ؛از آنجایی که نسبت به سلامت زندان و دادگاه های کشور اطمینان کامل وجود دارد در نوع برخورد با متهمان این نگرانی وجود دارد که این افراد با هدف آزادی و رها شدن از زندان این اعترافات را بیان کرده اند.
دفاع جانانه و بعضا تئاتر گونه برخی از متهمان از انقلاب و ارزشهای آن تردیدهایی را در میان افکار عمومی ایجاد کرده است، به ویژه سابقه این افراد در چند سال اخیر در عرصه رسانه و اطلاع رسانی زیر سوال بردن همین ارزشها و مقدمان بوده است.
بدون شک حضور چند روزه در زندان نمی تواند چنین انقلاب ارزشی و فکری در این افراد ایجاد کند با توجه به اینکه هر دو این متهمان در یک دوره مشخص و در یک دادگاه اعترافات مشابهی را ارایه کرده اند .نمی توان پذیرفت که فضای دادگاه چنین تغییر شگرف را در این مدت کوتاه در آنها ایجاد کرده و بازگشت به خویشتن اتفاق افتاده است.
در صورتی که در دیگر جلسات دادگاه حلقه ای اصلی نفاق و جریان اصلی معرفی نشوند خدای نکرده این تلقی ایجاد می شود که تمام ادعاهای اخیر در خصوص کودتای مخملین و براندازی نرم توهم بوده و بعنوان ابزاری برای از میدان به در کردن یک رقیب سیاسی از صحنه طراحی شده است.
تکمیل خبر: خبر جهان نیوز اگرچه از صفحهی اول سایت حذف شده، اما هنوز در این آدرس قابل مشاهده است:
رئیس جمهور سابق کشورمان با نمایشی خواندن آنچه روز گذشته تحت عنوان دادگاه متهمان حوادث اخیر برگزار شد، اعترافات را فاقد اعتبار دانست و بر محاکمه مسببان جرمها و جنایات رخ داده در بازداشتگاهها تاکید کرد.
بر گرفته از: کبک آگاه است
صبح دیروز، شنبه 10 مرداد، در حالی که در دادگاه جای متهم و شاکی عوض شده بود و نماینده دادستان مجرم به اعلام کیفرخواست علیه برگزیدگان ملت میپرداخت، گروهی از دانشجویان شریف دانشگاه صنعتی شریف با تجمع سکوت و روشن کردن شمع، یاد شهدای جنبش سبز را گرامی داشتند و همزمان به دولت کودتا و دادگاه فرمایشی نیز اعتراض کردند.
فیلمی از این تجمع را میتوانید در آدرس زیر در سایت یوتیوب ببینید:
http://www.youtube.com/watch?v=dsM7t5ZUyoo
حرفهای شما، چون حرفهای شما نبود، به گوشهای من راهی نداشت و اگر تا
ابد هم همینها را بگویی و از فاصلهی یک قدمی هم بگویی من آنها را باور
نخواهم کرد. آقای ابطحی! شما را دوست دارم چون بلد نیستید دروغ بگویید.
چون آن هیکل نصفشدهتان اجازه نمیدهد دروغ بگویید. چون چشمهای پر از
درد و رنجتان نمیگذارد دروغ بگویید. بله آقای ابطحیی نازنینم! چشمهای
شما راست میگوید و اشکهای من. شما هرچه را که ما نمیدانستیم به یک
نگاه به ما فهماندید. شما حتا بدون این که اسمی بر زبان بیاورید، اسمها
به ما شناساندید.
آقای ابطحی! شاید خیلیها امروز برای شما اشک ریختند که برای شهدای
سبزمان هم نگریسته بودند! تصویر شما، میتواند فرق انسانها را به نمایش
بگذارد. که یک نفر خود را عاشق مردم نشان میدهد و مردم از او متنفرند،
ویکی مثل شما که مردم با دیدن عکس شکسنهتان، دیگر هیچ چیزی جز اشک روی
صورتشان باقی نمیماند. شما دوستداشتنیترین خز و خاشاک دنیا هستید.
آقای ابطحیی گل! دفعهی دیگر که خواستی از این دروغها بگویی، آن را
حفظکن و از روی کاغذ نخوان عزیز دلم! نازنینم!
دوشنبه 12 مرداد - ساعت 6ال 8 راهپیمایی از میدان ونک تا میدان ولیعصر.
سایر شهرها ...
شیراز : فلکه گاز ( بلوار ارم – فلکه نمازی )....
مشهد : پارک ملت ( بلوار سجاد – فلکه احمد آباد)...
اصفهان : سی و سه پل ( چهارراه نظر – میدان فیض)...
تبریز : چهارراه آبرسان (میدان دانشسرا –میدان قونقا )...
گرگان : خیابان شالیکوبی ( بلوار ناهارخوران )...
اهواز : ساعت 7عصر میدان شهدا.
ارومیه : میدان مرکزی (آ خیابان خیام )...
یزد : چهارراه دولت آباد ( میدان امیرچخماق)...
بندرعباس : مقابل مجتمع ستاره جنوب ( میدان ولیعصر)...
رشت : سه راه حاجی آباد ( اول پارک شهر ، دوم میدان لاکانی)...
بوشهر : میدان امام ( خیابان مطهری)...
اراک : میدان باغ ملی ( دروازه تهران)...
کرمانشاه : میدان جوانشیر ( چهارراه جوانشیر)...
قم : میدان سعیدی ( میدان مطهری)...
قزوین : میدان آزادی (میدان عارف قزوینی)...
اردبیل : چهارراه امام (آمیدان آزادی)...
همدان : میدان امام (میدان بوعلی)...
ایلام : میدان امام (چهارراه جمهوری)...
کرمان : میدان آزادی (میدان باغ ملی)...
خرم آباد : میدانآزادی ( پارک شریعتی)...
سنندج : میدان اقبال ( پارک استقلال)...
بیرجند : میدان دوم رحیم آباد ( میدان اول)...
بجنورد : روبروی مجتمع ارم (چهارراه مخابرات)...
ساری : سه راه قارن ( فلکه ساعت)...
سمنان : میدان معلم (میدان مطهری)...
یاسوج : میدان هفت تیر ( پارک چمران)...
زاهدان : پاساژ قائم ( میدان آزادی)...
زنجان : سبزه میدان (حسینیه اعظم)...
شهرکرد : میدان فردوسی ( چهارراه بازار)...
ما پیروزیم.....چون بیشماریم.......ما قدرتمندیم ....چون بسیاریم....
هم وطنان گرامی، دولت کانادا پذیرفته است شکواییه مردم ایران را خطاب به
مجامع بین المللی به شورای امنیت سازمان ملل ببرد، برای این امر به
000′60 امضا نیازمندیم، لطفاً نهایت همکاری را در پخش و جمع آوری امضا
بنمایید. تا کنون ۳۲۰۰۷ امضا جمع آوری شده است.
وقوع این امر گام بسیار مهمیست در جهت فشار جهانی بر دولت ایران برای
توقف کشتارها و خشونت علیه مردم ایران.
برای امضا شکواییه لطفاً بر روی لینک کلیک کنید
http://kabk22.blogfa.com/post-566.aspx
بزن باران بهاران فصل خون است / بزن باران که صحرا لاله گون است
بزن باران که به چشمان یاران / جهان تاریک و دریا واژگون است
بزن باران که دین را دام کردند / شکار خلق و صید خام کردند
بزن باران خدا بازیچه ای شد / که با آن کسب ننگ و نام کردند
بزن باران به نام هرچه خوبیست / به زیر آوار پاى پایکوبیست
مزار تشنه جویباران پر از سنگ / بزن باران که وقت لایروبیست
بزن باران و شادی بخش جان را / بباران شوق و شیرین کن زمان را
به بام غرقه در خون دیارم / به پا کن پرچم رنگین کمان را
بزن باران که بیصبرند یاران / نمان خاموش ، گریان شو ، بباران
بزن باران بشوی آلودگی را / ز دامان بلند روزگاران