۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

شعری طنز برای آقای ابطحی...

عرض پوزش از ابطحي عزيز

هر دو چشمم براي او تَر شد
ابطحي چاق بود و لاغر شد
 

شكمش نيست مثل پيش از اين
!نكند پشت ميله مادر شد؟

به خدا مثل دُب اكبر بود
!ناگهان همچو دُب اصغر شد

 توي زندان تنگ و تاريكي
چشم او
كور و گوش او كر شد

طبق آراي واصله
تازه:
سر چاق و قشنگ او گر شد


در حدود چهل شب و نصفي

دور از آغوش گرم همسر شد

همسرش گفته: «داخل زندان،
شوهر بنده
چيز ديگر شد!

 آنقدر هي فشار آوردند،

زوركي درس ديكته از بَر شد...!»

ديكتۀ اعتراف جنجالي
در حمايت از آن
برادر شد


يك سوال از شما كه مي‌فهميد:
مي‌شود با نمايشي خر شد؟

هیچ نظری موجود نیست: